1 برادران عزیز، آرزوی قلبی و دعای من برای یهودیان این است که ایشان نجات یابند. 2 من میدانم که آنان در دل خود چه غیرت و احترامی برای خدا دارند، اما این غیرت از روی درک و شناخت صحیح نیست. 3 زیرا ایشان راهی را که خدا برای انسان در نظر گرفته تا توسط آن مقبول خدا شود، درک نمیکنند. با رد کردن راه خدا آنها از راه خودشان که همانا حفظ شریعت است خواستند مقبول خدا شوند. 4 زیرا مسیح پایان شریعت است. در نتیجه همۀ کسانی که به او ایمان آورند مقبول خدا میشوند.
14 اما چگونه مردم نام کسی را بخوانند که به او ایمان ندارند؛ و چگونه ایمان بیاورند، در حالی که راجع به او چیزی نشنیدهاند؟ و چگونه بشنوند، اگر کسی مژدهٔ انجیل را به ایشان اعلام نکند؟ 15 و چگونه بروند و اعلام کنند، اگر کسی ایشان را نفرستد؟ نوشته شده: «چه زیباست پاهای کسانی که بشارت میآورند.»[c]
16 اما همۀ اسرائیلیها این مژده را نپذیرفتند. زیرا اشعیای نبی میفرماید: «خداوندا، چه کسی پیام ما را باور کرده است؟» 17 پس ایمان از شنیدن حاصل میشود، از شنیدن مژده در مورد مسیح.
18 اما میپرسم: آیا قوم اسرائیل نشنیدند؟ البته که شنیدهاند: «پیامشان به سراسر زمین منتشر گردیده، و کلامشان تا به کرانهای جهان رسیده.»[d] 19 باز میپرسم: آیا قوم اسرائیل واقعاً درک کردند؟ بله، درک کردند، زیرا حتی در روزگار موسی، خدا فرمود: «شما با پرستش خدایان بیگانه و باطل، خشم و غیرت مرا برانگیختید، من نیز شما را با قومهای بیگانه و باطل به خشم و غیرت میآورم.» 20 بعدها اشعیا با جسارت بیشتری، از قول خدا فرمود: «مردمانی که در جستجوی من نبودند، مرا یافتند، و به آنانی که مرا نمیجستند، خود را آشکار ساختم.»[e] 21 اما دربارۀ قوم اسرائیل میفرماید: «تمام روز دستهای خود را به سوی ایشان دراز کردم، به سوی قومی نافرمان و لجباز.»[f]
<- رومیان 9رومیان 11 ->