2 اما من نزدیک بود ایمانم را از دست بدهم و از راه راست گمراه شوم. 3 زیرا بر کامیابی بدکاران و شریران حسد بردم.
4 دیدم که در زندگی درد نمیکشند و بدنی قوی و سالم دارند. 5 مانند سایرین در زحمت نمیافتند و هیچ گرفتاری ندارند؛ 6 در نتیجه با تکبر راه میروند و به مردم ظلم میکنند. 7 قلبشان مملو از خباثت است و از فکرشان شرارت تراوش میکند. 8 مردم را مسخره میکنند و حرفهای کثیف بر زبان میرانند. با غرور سخن میگویند و نقشههای شوم میکشند. 9 به خدایی که در آسمان است کفر میگویند و به انسانی که بر زمین است فحاشی میکنند.
10 پس مردم گول زندگی پرناز و نعمت آنها را میخورند 11 و میگویند: «خدای چگونه بداند؟ آیا آن متعال میداند بر این زمین چه میگذرد؟»
12 به این مردم شرور نگاه کنید! ببینید چه زندگی راحتی دارند و چگونه به ثروت خود میافزایند.
13 پس آیا من بیهوده خود را پاک نگه داشتهام و نگذاشتهام دستهایم به گناه آلوده شوند؟ 14 نتیجهای که هر روز از این کار عایدم میشود رنج و زحمت است.
15 ولی اگر این فکرهایم را بر زبان میآوردم، جزو مردم خداشناس محسوب نمیشدم. 16 هر چه فکر کردم نتوانستم بفهمم که چرا بدکاران در زندگی کامیاب هستند؛ 17 تا اینکه به خانهٔ خدا رفتم و در آنجا به عاقبت کار آنها پی بردم.
18 ای خدا، تو بدکاران را بر پرتگاههای لغزنده گذاشتهای تا بیفتند و نابود شوند. 19 آری، آنها ناگهان غافلگیر شده، از ترس قالب تهی خواهند کرد. 20 آنها مانند خوابی هستند که وقتی انسان بیدار میشود از ذهنش محو شده است؛ همچنین وقتی تو ای خداوند، برخیزی آنها محو و نابود خواهند شد!
21 وقتی من به این حقیقت پی بردم، از خود شرمنده شدم! 22 من احمق و نادان بودم و نزد تو ای خدا، مانند حیوان بیشعور رفتار کردم!
23 با این حال، تو هنوز هم مرا دوست داری و دست مرا در دست خود گرفتهای! 24 تو با رهنمودهایت مرا در زندگی هدایت خواهی کرد و در آخر مرا به حضور پرجلالت خواهی پذیرفت. 25 ای خدا، من تو را در آسمان دارم؛ این برای من کافی است و هیچ چیز دیگر بر زمین نمیخواهم. 26 اگرچه فکر و بدنم ناتوان شوند، اما تو ای خدا، قوت و تکیهگاه همیشگی من هستی!
27 خدا کسانی را که از او دور شوند و به او خیانت کنند، نابود خواهد کرد. 28 اما من از اینکه نزدیک تو هستم لذت میبرم! ای خداوند، من به تو توکل نمودهام و تمام کارهایت را میستایم!
<- مزامیر 72مزامیر 74 ->