1 در دین یهود، هر کاهن اعظم از میان انسانها انتخاب شده، منصوب میگردد تا در امور الهی نمایندۀ انسانها باشد و هدایا و قربانیها برای گناه به خدا تقدیم کند. 2 چنین کاهن اعظمی قادر است تا با افراد نادان و گمراه با ملایمت رفتار کند، چرا که خودش نیز دستخوش ضعفهاست. 3 به همین جهت است که باید برای گناهان خود، و نیز گناهان قومش قربانی تقدیم کند.
4 اما نباید فراموش کرد که هیچکس نمیتواند به میل خود، کاهن اعظم شود؛ کاهن را باید خدا برگزیند، همانگونه که هارون را نیز خدا برگزید و معین فرمود.
5 به همین ترتیب، مسیح نیز شخصاً خود را به مقام پر افتخار کاهن اعظم نرساند، بلکه خدا او را به این مقام منصوب کرد. خدا به او فرمود: «تو پسر من هستی؛ امروز من پدر تو شدهام.»[a] 6 همچنین، در جای دیگر به او گفت: «تو تا ابد کاهن هستی، کاهنی همانند مِلکیصِدِق.»[b]
7 با این حال، مسیح وقتی در این دنیا به سر میبرد، با اشک و آه و اندوه عمیق به درگاه خدا دعا و استغاثه میکرد تا او را از قدرت مرگ نجات بخشد. خدا نیز دعای او را به سبب اطاعت کاملش مستجاب فرمود. 8 با اینکه عیسی پسر خدا بود، اما با درد و عذابی که متحمل شد، اطاعت را آموخت. 9 پس از گذراندن این تجربه بود که نشان داد به حد کمال رسیده و میتواند نجات ابدی را نصیب آنانی سازد که از او اطاعت مینمایند؛ 10 به همین جهت، خدا او را معین فرمود تا کاهن اعظم باشد، کاهنی همانند مِلکیصِدِق.